loading...
hemeh chiz
Alireza بازدید : 40 جمعه 08 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

گوشیمو سایلنت کردم، رو میز میلرزه … میگه داره زنگ میخوره ؟!؟!
پَ نه پَ خربزه خورده فکر اینجاشو نکرده !

 

 

روی نیمکت توی پارک روزنامه دستمه. اومده میگه: روزنامه میخونی؟ پـَـــ نــه پـَـــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

 

رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟ پـَـــ نــه پـَـــ زدم که کسی جلو در پارک نکنه … !

 

هواپیما داشت سقوط میکرد یارو میگه داره سقوط میکنه؟ پ نه پ داره واسه نماز نگه میداره.

 

به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه: اِ؟ مریض شدی؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه !

 

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام

 

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟ … پـَـــ نــه پـَـــ فوت کن, قطع کن

 

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه! می پرسه قبله کدوم طرفه؟! میگم:میخوای نماز بخونی؟!
میگه: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام دیش رو تنظیم کنم!

 

یه مبل ماساژور رو دیدم به مسئولش گفتم: اینا مبل ماساژوره؟
گفت پـَـــ نــه پـَـــ چهارپایه مادربزرگته وصل شدیم نت آپدیتش کردیم!!

 

یه بار رفتم بوفه ی دانشگاه یه لیوان یه بار مصرف خواستم...
مسئول بوفه پرسید واسه اب میخوای گفتم پـ نه پـ واسه تست ادرار میخوام بده برم

رفتم بلیط بگیرم برم فیلم سکوت بره ها رو ببینم . به یارو میگم 3 تابلیط لطفا . میگه سه نفرین میگم . په نه په! دو تا گوسفندای خونمون رو آوردم که این فیلم رو ببینن دیگه اینقدر بع بع نکنن !

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم ، یه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو میخونه ، بعد میگه دنبال قبر کسی میگردین؟ پ ن پ دستیار عزرائیلیم ببینیم کسی زودتر از موقع نمرده باشه!!!

آب خونه قطع شده بود.بعدکه وصل شد یه آب زرد از شیر میومد.مامانم میپرسه زنگ لوله هاست؟ پ ن پ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته


به همکلاسیم میگم ما پارسال با تور رفتیم اصفهان. تو چشم زل زده میگه: با تور مسافرتی؟ پ ن پ با تور ماهیگیری

عاقد: عروس خانم وکیلم؟ عروس : پ ن پ تو این بی شوهری می رم گل بچینم!


رفتم فست فود گارسون دختره ميگه چيزي ميل داريد ميگم پ ن پ اومدو 2دقيقه بمينمت همش تو اشپز خونه اي

از بلال حبشی میپرسن: واقعأ اسمت بلال حبشیه؟
میگه پ نه پ ذرت مکزیکیه!!

رفتیم رستوران....میگم دوتا جوجه لطفا میگه جوجه کباب؟پ نه پ ازین جوجه رنگیا....یه قرمزبدین یه سبز.

به يارو راننده ميگم..آقا اگه ميشه يكم سريعتر..الان هواپيما ميپره...
ميگه به سلامتي مسافرين؟
گفتم پ نه پ فندك هواپيما ديشب دستم جامونده....ميرم بدم به رانندش.

 

رفتم مرغ فروشی میگم بال دارین ؟ میگه : بال مرغ ؟ پــ نه پــ بال هواپیما برا ایرباس پشت خونمون میخوام

 

با شماره ی جدیدم زنگ زدم به دوستم میگم امروز تو مدرسه نبودی میگه تو از بچه های مدرسه ای
گفتم :پ ن پ از بچه های باباتم گمشده بودم بعد از ۱۸ سال میخوام به آغوش گرم خوانواده برگردم

 

رفتم نونوایی یارو میپرسه نون میخوایید؟ په نه په اومدم دست و پامو آردی کنم برم سروقت شنگول و منگول.

 

به دخترعموم که ۵ سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم اصلا یه وضعی شده به خدا!

 

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن … میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران!!!

 

سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. همسرم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه !!!

 

عاقد: آيا بنده وکيلم؟ عروس: پـَـــ نــه پـَـــ متهمي

 

میخواستم مسواک بزنم...مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟ میگم: بله مادر جون....
میگه:خمیر دندون زدی روش؟ گفتم بله مادر جان...!
میگه:خاک توو سرت که این همه موقعیت پَــ نه پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!!

 

رفتم آزمایش ادرار یارو گفت: ادراره؟؟ گفتم:پَ نه پَ شربت پرتقاله!!! یارو گفت:پس بخور تا گرم نشده !!!

 

یارو فندکش رو روشن میکنه یکی بهش میگه این فندکه طرف میگه پ ن پ مشعل المپیکه میخوام ببرم لندن

 

رفتم دکتر از منشيه مي پرسم دکتر هست؟ ميگه بله مي خواييد بريد پيششون؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببينم اگه اين وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزيشون رو سرمشق زندگيم قرار بدم و برم

 

دارم مي رم تو دانشگاه يارو دم در جلومو گرفته مي گه آقا شما دانشجوي همين دانشگاهيد؟ ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دانشجوي دانشگاه آکسفوردم، درس اخلاق رو اينجا واحد ميهمان گرفتم

 

تو فرودگاه دارم با رفيقم حرف ميزنم يارو داره رد ميشه ميپرسه: شما ايراني هستين؟ مي گم: پـَـــ نــه پـَـَــــ ما چيني هستيم فقط روي ما فارسي ساز نصب کردن

 

مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل يکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه مي پرسن دردت اومد؟ پــــ نه پــــ از اينکه مي بينم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاري مي کنيد، دارم اشک شوق مي ريزم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    بیشتر مطالب در چه باره باشد؟
    نظرتون درباره وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 31
  • بازدید کلی : 1,363